استیاک

لغت نامه دهخدا

( استیآک ) استیآک. [ اِ تی ] ( ع مص ) انبوه شدن و درهم پیچیدن ، چنانکه درختان پیلو و جز آن.
استیاک. [ اِ ] ( ع مص ) سِواک. مسواک کردن. مسواک زدن. دندان مالیدن. یقال : استاک زیدٌ. ( منتهی الارب ).
استیاک. [ اُ ] ( اِخ ) قوم فینی در سیبری غربی.

فرهنگ فارسی

انبوه شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی