ارماس

لغت نامه دهخدا

ارماس. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رَمس. گورها.
ارماس. [ اِ ] ( ع مص ) دفن کردن مرده. ( منتهی الأرب ). در گور کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم