ارتام

لغت نامه دهخدا

ارتام. [ اِ ] ( ع مص ) رتیمه یعنی رشته ای بر انگشت بستن ، یاد آوردن و فراموش نکردن چیزی را. چیزی بر انگشت وی بستن تا آنچه ویرا گفته باشی یاد دارد. ( تاج المصادر بیهقی ). چیزی را بر انگشت کسی بستن تا آنچه به او گفته شده باشد بیاد آورد. || ارتام فصیل ؛ پیه آوردن شتربچه در کوهان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

رشته بر انگشت بستن یاد آوردن و فراموش نکردن چیزی را

فرهنگ اسم ها

اسم: آرتام (پسر) (فارسی) (تلفظ: ārtām) (فارسی: آرتام) (انگلیسی: artam)
معنی: دارای نیروی راستی، والی فریگه در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای فال جذب فال جذب فال اعداد فال اعداد