احصار و صد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احصار و صدّ، بازداشتن مُحْرم از ادامه حج یا عمره است.
واژه احصار در لغت به معنای در تنگنا قرار دادن و صدّ به معنای منع کردن آمده و در اصطلاح فقهی بازداشتن مُحرم، از انجام مناسک حج یا عمره است که بر اثر عوامل بیرونی، از قبیل دشمن یا عوامل درونی، مانند بیماری صورت می گیرد. از آن جا که شخص محرم باید اعمال را کامل کند و در نهایت با تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر یا ناخن و همچنین با طواف نساء از احرام خارج گردد و فرد محصور و مصدود از انجام آن ها ناتوان است لذا وضعیت ویژه ای برای او پدید آمده و احکام خاصی دارد.
تفکیک معنی احصار
گروهی از فقهای امامیه میان دو اصطلاح «احصار» و «صدّ» تفکیک می کنند؛ آنان احصار را در خصوص مانع درونی، مانند بیماری و صدّ را در خصوص موانع بیرونی، مانند جلوگیری دشمن به کار می برند. مستند این گروه اولا روایات است که در آن ها به تفاوت میان محصور و مصدود تصریح شده و در احکام میان آن دو فرق گذاشته شده است؛ ثانیاً در قرآن واژه صدّ به مشرکان نسبت داده شده است؛ ولی واژه احصار به صورت فعل مجهول به کار رفته که با منع بر اثر عوامل درونی مناسب است؛ ثالثاً برخی لغت شناسان همانند ابن سکّیت ، تغلب و فرّاء احصار را به مانع بیماری که انسان را از سفر یا مشاغل دیگر بازدارد مربوط می دانند. گفته شده:در کلام عرب فرق میان احصار و حصر این است که احصار تنها در مورد بیماری به کار می رود؛ ولی حصر با صدّ مرادف است و در مورد دشمن به کار می رود. ولی گروهی دیگر، با استناد به شأن نزول آیه ۱۹۶ بقره مبنی بر منع مشرکان از ورود پیامبر و اصحابش به مکه احصار را بر هرگونه مانعی که انسان را از حج و عمره بازدارد حمل کرده اند؛ بر این اساس، هر یک از دو اصطلاح احصار و صدّ، شامل منع دشمن یا بیماری می شود.
گناه احصار و صدّ
مناسک حج و عمره از شعائر مهمّ دین مقدس اسلام است و گناه بازداشتن از مناسک حج به حدّی بزرگ است که قرآن آن را در کنار کفر تقبیح می کند. در آیه ۲۵ فتح می فرماید:«هُمُ الَّذینَ کَفَروا وصَدّوکُم عَنِ المَسجِدِالحَرامِ» و در ادامه این چنین بیان می دارد: اگر مردان مسلمان و زنان مسلمانی که آن ها را نمی شناسید در میان آنان نبودند و بیم آن نبود که آن ها را پایمال کنید و نادانسته مرتکب گناه شوید خدا دست شما را از آنان باز نمی داشت و فرمان حمله به آنان را می داد:«ولَولا رِجالٌ مُؤمِنونَ و نِساءٌ مُؤمِنتٌ لَم تَعلَموهُم اَن تَطَوهُم فَتُصیبَکُم مِنهُم مَعَرَّةٌ بِغَیرِ عِلم ...»؛هم چنین در آیه ۲ مائده به مسلمانان هشدار داده شده که دشمنی با مشرکان مجوّز تعدّی به آنان نیست؛ آنان اگر از روی ستم مسلمانان را از انجام مناسک حج باز داشته اند، ولی مسلمانان بر آنان ستم و تعدی نکنند:«... و لا یَجرِمَنَّکُم شَنَانُ قَوم اَن صَدّوکُم عَنِ المَسجِدِالحَرامِ اَن تَعتَدوا ...».در آیاتی به بازدارندگان از مسجدالحرام ، وعده عذاب دردناک داده شده است:«اِنَّ الَّذینَ کَفَروا ویَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ والمَسجِدِ الحَرامِ... نُذِقهُ مِن عَذاب اَلیم»؛ هم چنین در آیه ۳۴ انفال می فرماید:«و ما لَهُم اَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ و هُم یَصُدّونَ عَنِ المَسجِدِالحَرامِ ...»، ولی از سوی دیگر، در آیه قبل وجود پیامبر در میان آنان و نیز استغفار را مانع عذاب آنان دانسته است:«وما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم و اَنتَ فِیهِم وما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُم وهُم یَستَغفِرون». در جمع بین این دو آیه احتمالاتی داده اند. از جمله این که مراد از عذاب در آیه ۳۳، عذاب استیصال و از سنخ عذاب هایی است که امت های گذشته با آن منقرض شده اند و منظور از آن در آیه ۳۴ مجازات هایی مانند قتل و اسارت است که مشرکان پس از مهاجرت و بیرون شدن مؤمنان از مکّه به آن گرفتار می شوند.
احکام محصور و مصدود
...
[ویکی حج] اِحصار و صَدّ، به بازماندن مُحرِم از ادای حج یا عُمره می گویند که به جهت عاملی بیرونی مانند دشمن یا درونی همچون بیماری روی می دهد. مستند عمده قرآنی در موضوع احصار و صدّ آیه ۱۹۶ سوره بقره است که در بخشی از آن آمده است؛ فَإِن أُحصِرتُم فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدی (و اگر شما را از حج بازداشتند، آن قدر که میسر است قربانی کنید). در تاریخ اسلام احصار و صدّ نخستین بار برای پیامبر(ص) و اصحابش و در ماجرای صلح حُدَیبیه اتفاق افتاد که در آن مشرکان مکه مانع انجام حج مسلمانان شدند. فقیهان شیعه میان «اِحصار» و «صَدّ» تفاوت قائل اند. آنها بازماندن از انجام مناسک حج توسط بیماری را اِحصار و بازماندن توسط دشمن را صدّ می نامند. به کسی که دچار احصار شده است، محصور یا مُحصَر می گویند و آن را که دچار صدّ شده است، مصدود می نامند. احصار یا صدّ هنگامی تحقیق پیدا می کند که حج گزار از وقوف در عَرَفات و مَشعر، ناتوان شود. حکم مشترک محصور و مصدود تحلّل یعنی خروج از احرام و حلال شدن مُحَرَّمات احرام است. مصدود و محصور برای خروج از احرام باید قربانی کنند. برخی معتقدند علاوه بر این باید حَلق یا تقصیر هم انجام دهند. البته حلال شدن کامیابی جنسی برای محصور در حج واجب، منوط به انجام مناسک در سال آینده است. در حج مستحب هم منوط به آن است که شخصی دیگر به نیابت از او، طواف نساء را به جا آورد. حج گزار می تواند هنگام احرام شرط کند که اگر احصار و صدّ پیش آید، از احرام خارج شود. به این کار اشتراط تَحَلُّل می گویند. برطبق فقه شیعه اگر احصار پیش از ذبح قربانی از بین برود، واجب است که حج گزار مناسک عُمره یا حج را ادامه دهد.
واژه «احصار» از ریشه «ح ص ر» به معنای بازداشتن، تنگ گرفتن و احاطه کردن و «صدّ» از ریشه «ص د د» به معنای بازداشتن و روی گرداندن برگرفته شده است. احصار در فقه امامی، عبارت است از بیمار شدن احرام گزار هنگام مناسک حج یا عُمره، به گونه ای که از اتمام آن ناتوان شود. برخی فقیهان متأخر، مجروح یا شکسته استخوان را در حکم محصور یا ملحق بدان می دانند. «صدّ» یعنی بازدارندگی دشمن از ورود احرام گزار به مکه، در عمره یا حج و یا جلوگیری از وقوف وی در مشعر و عَرَفات در حج. مهم ترین خاستگاه این دو تعریف در فقه امامی، حدیث های امامان است؛ از جمله روایت معاویة بن عمار از امام صادق(ع) که به این دو تعریف و تفاوت میان مفهوم آن دو تصریح کرده است: «محصور غیر از مصدود است. محصور کسی است که بیمار شود؛ ولی مصدود آن است که مشرکان مانع انجام حج یا عمره او گردند؛ چنان که مانع انجام مناسک پیامبر(ص) و اصحاب ایشان شدند.»
[ویکی فقه] احصار و صدّ. احصار و صدّ، بازداشتن مُحْرم از ادامه حج یا عمره است.
واژه احصار در لغت به معنای در تنگنا قرار دادن و صدّ به معنای منع کردن آمده و در اصطلاح فقهی بازداشتن مُحرم، از انجام مناسک حج یا عمره است که بر اثر عوامل بیرونی، از قبیل دشمن یا عوامل درونی، مانند بیماری صورت می گیرد. از آن جا که شخص محرم باید اعمال را کامل کند و در نهایت با تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر یا ناخن و همچنین با طواف نساء از احرام خارج گردد و فرد محصور و مصدود از انجام آن ها ناتوان است لذا وضعیت ویژه ای برای او پدید آمده و احکام خاصی دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم