اتش بند

لغت نامه دهخدا

( آتش بند ) آتش بند. [ ت َ ب َ ]( نف مرکب ) افسون که بدان آتش فرونشیند :
نسخه ای کز خط تست اندر دل سوزان من
سحر آتش بند یا تعویذ تب میخوانمش.امیرخسرو دهلوی.

فرهنگ فارسی

( آتش بند ) ( اسم ) فسونی که بدان آتش فرو نشیند .
افسون که بدان آتش فرو نشیند

فرهنگ اسم ها

اسم: آتشبند (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: atash band) (فارسی: آتشبند) (انگلیسی: atashband)
معنی: از بین برنده خشم و ناراحتی، سحر و افسونی که بدان آتش را فرو نشانند

فرهنگستان زبان و ادب

آتش بند
{fire guard} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] مانعی که با دست یا ابزارهای مکانیکی برای توقف یا کند کردن گسترش آتش ساخته می شود و در پناه آن عملیات مهار حریق را هدایت می کند
{fire wall} [حمل ونقل هوایی] دیوارۀ مقاوم در برابر حرارت که موتور هواگَرد را از سایر قسمت های آن جدا می کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی