عیلان

لغت نامه دهخدا

عیلان. [ ع َ ی َ ] ( ع مص ) مانند مصدر عَیل است بمعنی ندانستن شخص که گم شده به کجا رفته و در چه جابجوید آنرا. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به عَیل شود.
عیلان. [ ع َ ] ( ع اِ ) کفتار نر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عیلان. [ ع َ ] ( اِخ ) ابوقیس ، و صحیح آن قیس عیلان باشد و او را همنام نیست. و عیلان در اصل نام اسب او بوده است. ( منتهی الارب ). و رجوع به عیلانی شود.

فرهنگ فارسی

ابو قیس و صحیح آن قیس عیلان در اصل نام اسب او بوده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ