عوعو کردن

لغت نامه دهخدا

عوعو کردن. [ ع َ ع َ / عُو عُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بانگ کردن سگ. ( فرهنگ فارسی معین ). پارس کردن. نَبح. نبیح. نُباح. ( از منتهی الارب ). و رجوع به آنندراج و عوعو شود :
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسی بر خلقت خود می تند.مولوی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بانگ کردن سگ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم