ضاحی. ( ع ص ) پیدا. گشاده : مکان ضاح ؛ جای ظاهر و بارز. ( منتهی الارب ). || برآمده ( روز ). ضاحی. ( اِخ ) رودباری است هذیل را. ( معجم البلدان ). ضاحی. ( اِخ )ریگزاری است در جانب سَلمی غربی و در آن آبی است بنام محرَمة و آب دیگری بنام اَثیب. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
ریگزاریست در جانب سلمی غربی و در آن آبیست بنام محرمه و آب دیگری بنام اثیب