صباره

لغت نامه دهخدا

( صبارة ) صبارة. [ ص ُ رَ ] ( ع اِ ) سنگ و یا سنگ نرم. ( اقرب الموارد ).
صبارة. [ ص َ بارْ رَ ] ( ع اِ ) سختی سرمای زمستان. ( منتهی الارب ). سختی سرما. ( اقرب الموارد ).
صبارة. [ ص َب ْ با رَ ] ( ع ص ، اِ ) زمین درشت بلند. ( منتهی الارب ). زمین غلیظ مشرف که در آن گیاه نباشد و گیاه نرویاند. ( اقرب الموارد ).
صبارة. [ص َ رَ ] ( ع مص ) کفیل و پذرفتار شدن کسی را. ( منتهی الارب ). پایندانی. ضمانت. ( دهار ). کفالت. ( اقرب الموارد ). || انبار کردن گندم. ( منتهی الارب ).
صبارة. [ ص َ رَ ] ( ع اِ ) سنگریزها. ( منتهی الارب ). سنگ. ( اقرب الموارد ). || پاره ای از آهن یا سنگ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
صبارة. [ ص َ رَ ] ( اِخ ) ابن مالک. مکنی به ابوشریح. تابعی است.
صبارة. [ ص َب ْ با رَ ] ( ع اِ ) گیاهی است که آن را به لاتین الوس واریگاتا خوانند.

فرهنگ معین

(صَ بَّ رَ یا رِ ) [ ع . صبارة ] (ص . ) ۱ - بسیار صبرکننده ، ۲ - گوش خر (گیا ).

فرهنگ فارسی

مالیخولیا
ابن مالک مکنی بابی شریح

ویکی واژه

صبارة
بسیار صبرکننده،
گوش خر (گیا)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال احساس فال احساس فال عشقی فال عشقی فال چای فال چای