شکار گشتن

لغت نامه دهخدا

شکار گشتن. [ ش ِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) شکار گردیدن. شکار شدن. ( یادداشت مؤلف ) :
شکار یکی گشتی ازبهر آنک
مگر دیگری را بگیری شکار.ناصرخسرو.و رجوع به شکار شدن و شکار گردیدن شود.

فرهنگ فارسی

شکار گردیدن شکار شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم