لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
رو زدن
لغت نامه دهخدا
رو زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه ، خواهش کردن. خواهش و سماجت و اصرار کردن.
فرهنگ فارسی
در تداول عامه خواهش کردن . خواهش و اصرار کردن .
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال لنورماند
فال تک نیت
فال تاروت
فال تاروت