رایج کردن

لغت نامه دهخدا

رایج کردن. [ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رواج دادن. روا کردن. روان کردن. ترویج. ( تاج المصادر بیهقی ). رایج ساختن. روایی بخشیدن. بگردش درآوردن. در گردش نهادن. رواج بخشیدن.

فرهنگ فارسی

رواج دادن . روا کردن . روان کردن . ترویج .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم