لغت نامه دهخدا
- دوچهار زدن ؛ دوچار زدن یکدیگر را. پیش باز آمدن. ( فرهنگ اوبهی ). رجوع به ترکیب دوچار زدن شود.
- دوچهار شدن ؛ دوچار شدن. دچار شدن. ملاقات و بهم رسیدن به طور ناگهانی : درمیان راه بوزنه ای با او دوچهار شد چون چشم او بر شیر افتاد خدمت کرد. ( سندبادنامه ص 222 ). رجوع به ترکیب دوچار شدن در ذیل دوچار شود.