در نوردن

لغت نامه دهخدا

درنوردن. [ دَ ن َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) سفر کردن. سیاحت کردن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به نوردن شود.

فرهنگ فارسی

سفر کردن سیاحت کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی فال چوب فال چوب