خوابنده

لغت نامه دهخدا

خوابنده. [ خوا / خا ب َ دَ / دِ ] ( نف ) خواب کننده. نائم. ( یادداشت بخط مؤلف ). || پارچه ای که پرزه هاش روی هم می خوابد. ( یادداشت مؤلف ). || قرارگیرنده بر چیزی. بر چیز دیگر قرارگیرنده.

فرهنگ فارسی

خواب کننده نائم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال کارت فال کارت