خدج

لغت نامه دهخدا

خدج. [ خ َ ] ( ع مص ) لرزیدن. || ترسیدن. || تحمل ضرر و آسیب کردن. || سیخک به گردن خر یا بپای گاو زدن. ( از دزی ج 1 ص 353 ).

فرهنگ فارسی

لرزیدن یا ترسیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ابجد فال ابجد فال تک نیت فال تک نیت