حریب

لغت نامه دهخدا

حریب. [ ح ُ رَ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر حَرْب. جنگی خرد. جنگی کوچک. جنگک.
حریب. [ ح َ ] ( ع ص ) کسی که مال او ربوده باشند. مال گرفته شده و بی چیزمانده. محروب. ج ، حَرْبی ̍، حُرَباء.

فرهنگ فارسی

کسی که مال او ربوده باشند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ابجد فال ابجد فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی