حرص زدن

لغت نامه دهخدا

حرص زدن. [ ح ِ زَ دَ] ( مص مرکب ) حریصی نمودن. حرص نمودن. زیاده طلبیدن.بسیار خواستن. بسرعت و شتاب خواستن. کم صبری کردن.

فرهنگ فارسی

زیاد طلبیدن کم صبری کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم