لغت نامه دهخدا حرص زدن. [ ح ِ زَ دَ] ( مص مرکب ) حریصی نمودن. حرص نمودن. زیاده طلبیدن.بسیار خواستن. بسرعت و شتاب خواستن. کم صبری کردن.