جروان

لغت نامه دهخدا

جروان. [ ج ِرْ ] ( ع اِ ) می. لغتی است در جریال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به جریال شود.
جروان. [ ] ( اِخ ) اسم یکی از منازل سیرجان است به نرماشیر. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 223 ).
جروان. [ ] ( اِخ ) بظاهر نام محلی است که در این بیت فرخی آمده است :
پسر آن ملکی تو که بمردی بگشاد
زعدن تا جروان و ز جروان تا ککری.فرخی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال نخود فال نخود فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی