جای روب

لغت نامه دهخدا

جای روب. ( اِ مرکب ) جارو. جاروب. جاروبه. ( آنندراج ). رجوع بکلمات فوق در همین لغت نامه شود. جهارو، لهجه بعضی بلاد هند.( از آنندراج ). مِکسَحَه. ( منتهی الارب ) :
سبوذ و ساغر و آنین و غولین
حصیر و جای روب و خیم و پالان.طیان.او را بجای روب هجای من
با خاک ره بکوی برون رفتی.سوزنی.نمیشد موش در سوراخ کژدم
بیاری جای روبی بست بر دم.نظامی.رجوع به جارو و جاروب شود.

فرهنگ فارسی

جاروب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن