تنخع

لغت نامه دهخدا

تنخع. [ ت َ ن َخ ْ خ ُ ] ( ع مص ) آب بینی انداختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || همه آب ریختن ابر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آب بینی انداختن یا همه آب ریختن ابر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال میلادی فال میلادی