تصنیف ساز

لغت نامه دهخدا

تصنیف ساز. [ ت َ ] ( نف مرکب ) کارسرای. حراره گوی. وشاح. زاجل. زجال. مُوَشِّح. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). سازنده سرود و تصنیف. که تصنیف و نواهای موسیقی سازد:
تو شاعر نیستی تصنیف سازی.ایرج میرزا.و رجوع به تصنیف شود.

فرهنگ فارسی

کار سرای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس