تخبیر
تخبیر. [ ت َ ] ( ع مص ) خبر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( زوزنی ). خبر دادن و آگاه کردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).
(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) خبر دادن ، آگاه کردن ، آگاهانیدن . ۲ - (اِمص . ) آگاهی ، ج . تخبیرات .
۱- ( مصدر ) خبر دادن آگاه کردن آگاهانیدن . ۲- ( اسم ) آگاهی . جمع : تخبیرات .
خبر دادن، آگاه کردن، آگاهانیدن.
آگاهی ؛
تخبیرات.