بی کرانگی

لغت نامه دهخدا

بی کرانگی. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی کران. || ابدیت. دیمومت. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به بی کران شود.

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی بی کران . یا ابدیت . دیمومت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم