ایغار

لغت نامه دهخدا

ایغار. ( ع مص ) ( از «وغ ر» ) در سختی گرما درآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || کینه ورو خشمناک گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( از آنندراج ). || گرم کردن از خشم کسی راو وغیر ساختن. || جوشانیدن آب و شیر و جزآن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || تمام رسیدن عامل باج زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). تمام گرفتن عامل خراج را. ( فرهنگ فارسی معین ). || بخشیدن پادشاه شخص را زمینی بی خراج ، و گاهی ضمان خراج را نیز ایغار خوانند و آن مولد است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). || دادن خراج بپادشاه در نهان و فرار از عمال آن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است. ( فرهنگ فارسی معین ) : و نویسندگان احیازو ایغارات و استخراج و جهبذه و از رؤسای فیوج و بوابان بسیار و بیحد بوده اند. ( تاریخ قم ص 161 ).

فرهنگ معین

[ ع . ] (مص م . ) ۱ - تمام گرفتن عامل خراج را. ۲ - دادن خراج به پادشاه در نهان و فرار از عمال آن . ۳ - بخشیدن پادشاه زمینی را به شخصی بدون خراج .

فرهنگ فارسی

۱ - (مصدر ) تمام گرفتن عامل خراج را . ۲ - دادن خراج بپادشاه در نهان و فراز از عمال آن . ۳ - بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج . ۴ - (اسم ) زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است

ویکی واژه

تمام گرفتن عامل خراج را.
دادن خراج به پادشاه در نهان و فرار از عمال آن.
بخشیدن پادشاه زمینی را به شخصی بدون خرا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت