ایشوع

لغت نامه دهخدا

ایشوع. ( اِخ ) پس خدای تعالی صورت عیسی را به ایشوع افکند. مهتر جهودان او را بگرفتند و هر چند که گفت من ایشوعم سود نداشت ، و بر دارش کردند و نزدیک جهودان و بعضی ترسایان چنانست که او عیسی بود، قوله تعالی : و ماقتلوه و ماصلبوه و لکن شبه لهم : و ایشوع هفت روز بر دار بماند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 218 ).
یافته از ره اصول و فروع
بخت ایشوع و رای بختیشوع.نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم