العاضد

لغت نامه دهخدا

العاضد. [ اَ ض ِ ] ( اِخ ) عبداﷲ مکنی به ابومحمد. از خلفای فاطمی. رجوع به عاضد لدین اﷲ شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال راز فال راز فال مکعب فال مکعب