اقراب

لغت نامه دهخدا

اقراب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قُرب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قرب شود. || ج ِ قُرُب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قرب شود.
اقراب. [ اِ ] ( ع مص ) شمشیر در نیام کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). || شب راندن شتر را برای آمدن بر آب وقت صبح. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || نزدیک زاییدن رسیدن ناقه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نزدیک زاییدن رسیدن زن و همچنین اسب و گوسپند. ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ). پابه ماه شدن. || نزدیک رسیدن اسب و شتر بدرآوردن دندان ثنیه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || نزدیک گردانیدن قدح بپر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نزدیک پری رسانیدن آوند را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || صاحب شتران قوارب شدن قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شمشیر در نیام کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا