افازه

لغت نامه دهخدا

( افازة ) افازة. [ اِ زَ ] ( ع مص ) فیروز گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فیروزی دادن. ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ). پیروز کردن. ( المصادر زوزنی ). پیروز ساختن کسی را بر چیزی. ( از اقرب الموارد ). یقال : افازه اﷲ بکذا؛ فیروز گرداند خدای او را در چنین کاری. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || هلاک کردن. ( مؤید الفضلاء ). || رفتن. ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ) ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

فیروز گردانیدن فیروزی دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت