اشک دروغ

لغت نامه دهخدا

اشک دروغ. [ اَ ک ِ دُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از اشک ساخته :
چراغ کذب را کافروزدش زن
بجز اشک دروغش نیست روغن.زلالی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از اشک ساخته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم