استهوته

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ه (۳۵۷۶ بار)هوی (۳۸ بار)
«اسْتَهْوَتْهُ» از مادّه «هوی» به معنای وادار کردن کسی به پیروی از هوا و هوس است.
هُوی (به ضم هاء و فتح آن) به معنی فرود آمدن است «هَوَی الشَّیْ‏ءُ هُوِیّاً وَ هَوِیّاً: سَقَطَ مِنْ عُلُوٍ اِلی اَسْفَلٍ» چنانکه در قاموس و اقرب الموارد و در مجمع ذیل «وَالنَّجْمِ اِذا هَوی» گفته است. به قول راغب: هُوی (به ضم اول) فرود آمدن به فتح اول بالا رفتن است قاموس و اقرب آن را در مرتبه دوم گفته‏اند. در مصباح معنای اول را از ابوزید نقل کرده است و گوید: هُوی به معنی بالا رفتن فقط به ضم اول آید. ناگفته نماند: فعل هر دو از باب ضرب یضرب است . هر که غضب من بر او واقع شود هلاک گشته. سقوط در آیه همان هلاک و بدبختی است. . شهر زیررو شونده را هلاک کرد و ساقط نمود راغب گوید آن را به هوا بلند کرد و ساقط نمود. * . هوی را در آیه پائین آمدن گفته‏اند ولی به احتمال قوی مراد از آن بالا رفتن است که ستارگان از حین طلوع تا وسط آسمان پیوسته در صعوداند و آن با آیات بعدی که اشاره به معراج آن حضرت است بهتر می‏سازد گرچه پائین آمدن نیز با نزول جبرئیل که در آیات بعدی نقل شده مناسبت دارد رجوع شود به «نجم». * . اِسْتِهْواء مثل اِهْواء به معنی ساقط کردن است و اعتبار طلب در آن صحیح است گوئی شیاطین سقوط او را طلب کرده‏اند و آن در آیه به معنی لغزش دادن و ساقط کردن است. یعنی مانند کسی که شیاطین در زمین گمراهش کرده‏اند و سرگردان مانده است. *** هَوی: میل نفس. . از روی خواهش نفس سخن نمی‏گوید و آن فقط وحی است که به او می‏شود. در قاموس تصریح کرده که در میل مذموم و ممدوح هر دو به کار رود. اما در قرآن مجید بیشتر در خواهشهای مذموم به کار رفته و گاهی در غیر آن، مثل . جمع آن اهواء است . به نظر می‏آید: خواهش نفسانی را از آن هوی نامیده‏اند که انسان را به عذاب آخرت و مهلکه دنیا ساقط می‏کند چنانکه راغب آن را از بعضی نقل کرده است. *** . هواء را در آیه و لغت به معنی خالی گفته‏اند یعنی: پلکشان به هم می‏خورد و قلبشان (از تعقل) خالی است. مثل . راغب گوید یعنی در خالی بودن مثل هوا است. شخص ترسو را هواء گویند زیرا قلبش از جرئت خالی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ای چینگ فال ای چینگ فال راز فال راز فال قهوه فال قهوه