ادریاس

لغت نامه دهخدا

ادریاس. [ ] ( معرب ، اِ ) ادریس. دریاس. اذریاس. ثافیسا. ثافیستا. صمغ سداب بری. رجوع به ثافسیا شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم