ادا و اصول

لغت نامه دهخدا

ادا و اصول. [ اَ وُ اُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) ادا اصول. رجوع به ادا شود.
- ادا و اصول درآوردن ؛ در تداول عوام ، کراهت به تصنع نمودن.

فرهنگ فارسی

ادا و اصول در آوردن در تداول عامه کراهت به تصنع نمودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم