اجد

لغت نامه دهخدا

اجد. [ اِ ج ِ ] ( ع صوت ) کلمه ای است که شتران را به آن زجر کنند. ( منتهی الارب ).
اجد. [ اُ ج ُ ] ( ع ص ) ناقة اُجد؛ شتر ماده قوی استوارخلقت که مهره های پشت آن با هم پیوسته باشد و این خاص است بمادیان و اطلاقش بر نر نیاید. ( منتهی الارب ). اشتر بنیرو و تیز. ( مهذب الاسماء ).
اجد. [ اَ دِن ْ ] ( ع اِ ) اَجْدی. ج ِ جَدی. بزغالگان.

فرهنگ فارسی

بزغالگان

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَجِدُ: یافتم
معنی لَنْ أَجِدَ: هرگز نمی یابم
معنی لَّا أَجِدُ: نمی یابم
ریشه کلمه:
وجد (۱۰۷ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی