ابو واقد

لغت نامه دهخدا

ابوواقد. [ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) محدث است و ابن عون از او روایت کند. ( الکنی للبخاری ).
ابوواقد. [ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) حارث بن عوف اللیثی. صحابی است و او را حارث بن ابی مالک نیز گویند.
ابوواقد. [ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) السلاب. محدث است. او از مالک بن ابی الرجال و از او عباس بن ابی سلمه روایت کند.
ابوواقد. [اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) صالح بن محمدبن زائده. محدث است.
ابوواقد. [ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) صالح بن محمد لیثی. محدث و ضعیف الحدیث است.
ابوواقد. [ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) لیثی. حارث بن عوف. رجوع به ابوواقد اللیثی عوف... شود
ابوواقد.[ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) اللیثی عوف بن حارث. صحابی است وبعضی نام او را حارث بن مالک و بعضی حارث بن عوف بن اسدبن حارث گفته اند. وفات او به سال 68 هَ. ق. بود.
ابوواقد.[ اَ بو ق ِ ] ( اِخ ) لیثی. صالح بن محمد. محدث است.

فرهنگ فارسی

محدث
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال جذب فال جذب فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت