محلوق

لغت نامه دهخدا

محلوق. [ م َ ] ( ع ص ) موی سترده. ( آنندراج ). تراشیده شده. ( ناظم الاطباء ). روت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). حلیق. ( منتهی الارب ). رجوع به حلیق شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) موی سترده .

ویکی واژه

موی سترده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال آرزو فال آرزو فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت