محاوله

لغت نامه دهخدا

( محاولة ) محاولة. [ م ُ وَ ل َ ] ( ع مص ) حِوال. قصد کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ). خواستن و جستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || چشم انداختن به سوی چیزی و تیز نگریستن. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(مُ وِ لِ ) [ ع . محاولة ] (مص ل . ) ۱ - تیز نگریستن به سوی چیزی . ۲ - حیله کردن برای به دست آوردن چیزی .

فرهنگ عمید

۱. دسترسی.
۲. (صفت ) به صورت داوطلبانه.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) حیله کردن برای رسیدن بمقصود . ۲ - آهنگ کردن قصد کردن . ۳ - چشم انداختن بچیزی تیز نگریستن . ۴ - ( اسم ) حیله گری . ۵ - قصد . ۶ - تیزنگری .
قصد کردن چیزی را

ویکی واژه

محاولة
تیز نگریستن به سوی چیزی.
حیله کردن برای به دست آوردن چیزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی فال جذب فال جذب