محارست
محارست. [ م ُ رَ س َ ] ( ع اِمص ) نگهبانی. محافظت و حراست. ( ناظم الاطباء ).
- محارست کردن ؛ پاس داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ملک قناعت را محارست کنی . ( گلستان ).
|| گوش داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
(مُ رَ سَ ) [ ع . محارسة ] (مص م . ) نگاهبانی کردن ، پاسبانی کردن .
۱ - ( مصدر ) نگاهبانی کردن پاسبانی کردن . ۲ - ( اسم ) نگاهبانی .
محارسة
نگاهبانی کردن، پاسبانی کردن.