قنقل

لغت نامه دهخدا

قنقل. [ ق َ ق َ ] ( ع ص ) پیمانه بزرگ. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مرد گران وطی و گران پاسپر. ( منتهی الارب )( آنندراج ). الرجل الثقیل الوطاء. ( اقرب الموارد ).
قنقل. [ ق َ ق َ ] ( اِخ ) نام تاج کسری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نام تاج کسری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ