لغت نامه دهخدا
قلعه شیخ. [ ق َ ع َ ش َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 12هزارگزی جنوب ری و یکهزارگزی راه شوسه قم به تهران. این ده در جلگه قرار گرفته و هوای معتدل دارد. سکنه آن 83 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، صیفی ، چغندر قند. و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
قلعه شیخ. [ ق َ ع َ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول ، واقع در 6هزارگزی جنوب دزفول و 6هزارگزی جنوب غربی دزفول به شوشتر. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنه آن 100 تن است. آب آن از رودخانه دزو محصول آن غلات ، برنج ، کنجد و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
قلعه شیخ. [ ق َ ع َ ش َ ] ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری زاغه و 6هزارگزی جنوب شوسه خرم آباد به بروجرد. سکنه آن 27 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
قلعه شیخ. [ ق َ ع َ ش َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان حومه شهرستان تویسرکان ، واقع در 6هزارگزی باختر شهر تویسرکان به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری است. سکنه آن 218 تن است. آب آن از رودخانه کرزان و محصول آن غلات حبوبات ، صیفی. قلمستان ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).