عینین. [ ع َ ن َ ن ِ ] ( ع اِ ) تثنیه عین در حال نصب و جر. عینان. دو چشم. رجوع به عین شود : دو مارافسای عینینش دو مارستند زلفینش که هم مار است مارافسای و هم زهر است تریاقش.منوچهری. عینین. [ ع َن َ ] ( اِخ ) همان عینان است که برخی ، در تمام حالات آن را با یاء تثنیه خوانده اند. و گویند جایگاهی است در بحرین. ( از معجم البلدان ). و رجوع به عینان شود. - یوم عینین ؛ از ایام عرب است در بحرین ، بین بنی مِنقَربن عبیداﷲ و بنی عبدالقیس. رجوع به معجم البلدان و مجمع الامثال میدانی شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) دو چشم . همان عینان است که برخی در تمام حالات آنرا با یائ تثنیه خوانده اند
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی عَیْنَیْنِ: دو چشم معنی عَیْنَیْکَ: دو چشم تو ( در اصل عینین بوده که چون مضاف واقع شده است نون آن حذف گردیده است و عبارت "لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ " یعنی چشم ندوز و خیره نشو) ریشه کلمه: عین (۶۵ بار)