عید زای

لغت نامه دهخدا

عیدزای. ( نف مرکب ) عیدزاینده. آنکه یا آنچه سبب جشن و عید شود. هرچه موجب پیروزی و فتح و شادی گردد :
زآن عیدزای گوهر شمشیر آبدار
شد آب بحر و آب شد از شرم گوهرش.خاقانی.

فرهنگ فارسی

عید زاینده آنکه و آنچه سبب جشن و عید شود هر چه موجب پیروزی و فتح و شادی گردد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم