عکیس

لغت نامه دهخدا

عکیس. [ ع َ ] ( ع اِ ) شیر که بر شوربا و خوردنی ریزند. ( منتهی الارب ). شیر که بر «مرق » ریزند. ( از اقرب الموارد ). || نوعی از طعام که از شیر و آرد سازند. ( منتهی الارب ). || شیر تازه که بر آن پیه گداخته ریخته نوشند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شاخ رَز که آن را زیر زمین خوابانند تا روید. ( منتهی الارب ). شاخه درخت انگور که به زیر زمین خم شود تا از جای دیگری بروید.( از اقرب الموارد ). فرهانج انگور. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

که بر مرق ریزند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه