عکس نما

لغت نامه دهخدا

عکس نما. [ ع َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) عکس نماینده. نشان دهنده تصویر شی : از جوهر آهن ظلمانی به روزی چند آیینه ای میکند که جوهر مظلم او در صقالت و صفوت بحدی میکشد که عکس نمای محاسن «و صورکم فاحسن صورکم » میگردد. ( سندبادنامه ص 52 ).

فرهنگ فارسی

عکس نماینده نشان دهنده تصویر شئ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال مارگاریتا فال مارگاریتا