عمید زاده

لغت نامه دهخدا

عمیدزاده. [ع َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) بزرگ زاده. وزیرزاده. خواجه زاده :
اگر رئیس نیم یا عمیدزاده نیم
ستوده نسبت و اصلم ز دوده فضلاست.مسعودسعد.

فرهنگ فارسی

بزرگ زاده وزیر زاده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال انبیا فال انبیا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت