عمود صبح. [ ع َ دِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنی صبح صادق است. ( آنندراج ). رجوع به عمود شود : کرد آفتاب خطبه عیدی به نام او زآن از عمود صبح نهادند منبرش.خاقانی.گویی شبی به خنجر روز و عمود صبح بینیم پای مرگ ز جای اندرآمده.خاقانی.مرغ تیزآهنگ لختی پر فشاند چون عمود زرفشان بنمود صبح.خاقانی.