عص

لغت نامه دهخدا

عص. [ ع َص ص ] ( ع مص ) سخت گردیدن و درشت شدن. ( از منتهی الارب ). سخت و شدید شدن. ( از اقرب الموارد ). عَصَص. و رجوع به عصص شود.
عص. [ ع َص ص ] ( ع اِ ) بن هر چیزی و بیخ و نژاد آن. ( منتهی الارب ). اصل ، چنانکه گویند: هو کریم العص. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بن هر چیزی و بیخ و نژاد آن اصل چنانکه گویند هو کریم العص
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال شمع فال شمع فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی