عزیز داشت

لغت نامه دهخدا

عزیزداشت. [ ع َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) عزیز داشتن. گرامی داشتن : گفت تا ایشان را فرودآورند و آنچه عزیزداشت و شرط مراقبت حرمت پادشاه باشد بجای آرند. ( تاریخ طبرستان ). و رجوع به عزیز داشتن و عزیز شود.

فرهنگ فارسی

عزیز داشتن گرامی داشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشقی فال عشقی