عرق کش

لغت نامه دهخدا

عرق کش. [ ع َ رَ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) عرق کشنده. آنکه عرق گیرد. آنکه عرق کشمش کشد. ( یادداشتهای مرحوم دهخدا ). || آنکه عرق گل و بیدمشک و کاسنی و شاهتره و امثال آن با قرع و انبیق کشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

عرق کشنده آنکه عرق گیرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ارمنی فال ارمنی فال شمع فال شمع فال مارگاریتا فال مارگاریتا