عبدالجواد

لغت نامه دهخدا

عبدالجواد.[ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) رجوع به ادیب نیشابوری شود.
عبدالجواد. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) ابن شعیب بن احمد القنائی بصری از فضلا بود. او راست : القهوة المدارة فی تقسیم الاستعاره. النسیم العاطر فی تقسیم الخاطر. العظة الوفیة فی یقظة الصوفیة. وی به سال 1073 هَ. ق. درگذشت. ( الاعلام زرکلی ).
عبدالجواد. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) ابن عبداللطیف القایاتی از فقهاء شافعی و متصوفان بود. مولد و وفات او شهر قایات مصر بود. او را مجموع فتاوی و رسائلی است فی الانتصار لاهل الطریق فی امور انکرت علیهم. وی به سال 1229 هَ. ق. متولد و در 1287 هَ. ق. درگذشت. ( الاعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

ابن شعیب بن احمد القنائی بصری از فضلا بود اوراست : القهوه المداره فی تقسیم الاستعاره انسیم اعاطر فی تقسیم الخاطر العظه الوفیه فی یقظه الصوفیه وی بسال ۱٠۷۳ ه ق . درگذشت

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالجواد (پسر) (عربی)
معنی: بنده پروردگار که بخشنده است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالجواد (ابهام زدایی). عبدالجواد ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالجواد جودی خراسانی، شاعر مرثیه سرای قرن سیزدهم • عبدالجواد فلاطوری حکیمی، از دانشمندان و نویسندگان معاصر
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال آرزو فال آرزو فال تماس فال تماس